مشعل هدایت
قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نسیم وحی و آدرس mashalehedayt.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه

* آيا اعتقاد به عصمت بر افراد مكلف واجب است؟ چارچوب و حدود مسايل عقيدتى اى كه اعتقاد به آن بر مكلف واجب است كدام است؟

* عقايدى كه انسان با اعتقاد به آن مسلمان و با انكار آن كافر - به مفهوم قرآنى اش - مى شود عبارت است از: ايمان به خداى يگانه، ايمان به پيامبر(صلى الله عليه وآله) و پيامبران الهى(عليهم السلام) و كتاب هاى آسمانى و ايمان به روز قيامت. كسى كه به همه اين امور اعتقاد يابد مسلمان و كسى كه يكى از اين ها را انكار كند كافر است. اما امور ديگر مانند امامت و خلافت و عصمت پيامبر و امام و... از امورى است كه به كفر و اسلام مربوط نمى شود. مثلا انسانى كه فقط به عصمت در تبليغ - و نه در امور ديگر - اعتقاد دارد هم مسلمان است. بسيارى از علماى ما هم كه قائل به سهو پيامبر(صلى الله عليه وآله)يا فراموش كارى ايشان در نماز و برخى امور ديگر بودند كاملا مورد احترام بوده و هستند. علاوه براين ما مسلمانان غير شيعه را كافر نمى دانيم. آنان مسلمان اند، همان حقوق و وظايف مسلمان را هم دارند. اما مشكلى كه وجود دارد اين است كه مسلمانان بر سر نقاط اختلافى يكديگر را تخطئه مى كنند. شيعه معتقد است كه جزئيات عقايدش در باب امامت و يا نبوت برخاسته از ادله قطعى اى است كه - از نظر ما - جاى ترديد و شك باقى نمى گذارد. اهل سنت هم معتقدند كه نظرى بودن چيزى و غيردخيل بودن آن در مبناى اسلام و كفر چيزى است و حق و باطل بودن آن چيزى ديگر. گاه انسانى نسبت به وجهه نظرى به يقين و قطع مى رسد، اما اين قطع و يقين او به معناى آن نيست كه ديگران هم بايد به آن امر يقين داشته باشند، هرچند معتقد باشد كه ديگران به عناصر يقين التفات نكرده اند يا اين كه اين عناصر را ناديده گرفتند، چنان كه در قرآن آمده است: (وحجدوابها و استيقنتها انفسهم ظلماً و علوّاً) «و با آن كه دلهايشان بدان يقين داشت، از روى ظلم و تكبر آن را انكار كردند.»( سوره نمل، آيه 14.)

[ جمعه 6 آبان 1390برچسب:, ] [ 10:15 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

* آيا انكار امورى مانند امامت و عصمت، انكار ضروريات دين نيست؟

 

* برخى ضروريات دين جزء بديهيات دين است كه انكار آن به طور طبيعى به معناى تكذيب پيامبر(صلى الله عليه وآله) است. در اين امور مسلمانان اختلافى ندارند مانند نماز و روزه. اما چگونه نماز خواندن و يا اعتقاد و عدم اعتقاد به عصمت پيامبر در غيرتبليغ و از اين قبيل امور بنا به ماهيت داراى ضرورتى در حد بديهى نيستند، هرچند براى معتقد به آن ملازم با بداهت باشد - از اين رو است كه ما اشاعره را كه معتقد به جبر و منكر حسن و قبح عقلى هستند، كافر نمى دانيم. نهايت اين كه به ملاحظه سلوك اعتقادى اشان آنان را مسلمان خطاكار و يا منحرف بدانيم. بنابراين، بين انكار ضرورى و انكار غيرضرورى تفاوت وجود دارد. مراد از ضرورى، امرى بديهى است كه به شكلى طبيعى و خود به خود و بدون نياز به استدلال، ثابت است، مانند اصل وجوب نماز و وجوب روزه و وجوب حج و وجوب زكات. اما جزئيات اين عبادات محل اختلاف بين مسلمانان است و نيازمند استدلال. و هرچه كه بنابه ماهيتش و يا بنا به وضع واقعى اش كه مردم در آن اختلاف مى كنند، نيازمند استدلال باشد، امرى نظرى است و انكار امرى نظرى موجب تكذيب پيامبر(صلى الله عليه وآله) كه سبب كفر است نمى شود. زيرا انكار ضرورى به لحاظ ملازمه داشتن با تكذيب پيامبر(صلى الله عليه وآله) موجب كفر است. از اين رو براى حكم به كفر كسى كه ضرورى اى را منكر شده است بايد يقين حاصل كرد كه او التفات به اين ملازمه داشته است.

[ جمعه 6 آبان 1390برچسب:, ] [ 10:12 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

به نظر شما نقشى كه در جهت هدايت و رهبرىو امامت فكرى و سياسى به امامان معصوم(عليهم السلام)واگذار شده كدام است؟

* نقش آنان پى نهادن قواعد اسلامى و پاسدارى مفاهيم اسلامى از انحراف و رهبرى جامعه اسلامى براى تحقق اهداف بزرگ بوده است. اين همان چيزى است كه اميرالمؤمنين على(عليه السلام) از آن چنين ياد مى كند: «اللّهم انك تعلم انه لم يكن الذى كان منّا منافسة فى سلطان و لا التماس شيء من فضول الحطام و لكن لنردّ المعالم من دينك و تظهر الاصلاح فى بلادك فيأمن المظلومون من عبادك و تقام المعطّلة من حدودك» «خدايا تو مى دانى كه آنچه ما انجام داديم براى رغبت و ميل شديد به قدرت و فرمانروايى نبود و نيز براى به دست آوردن چيزى از زيادتى هاى كالاى ناچيز دنيا نبود، ليكن براى اين بود كه نشانه هاى دين تو را [كه از ميان رفته بود] بازگردانيم و اصلاح ويرانى ها را در شهرها و سرزمين هاى تو ظاهر و آشكار سازيم تا در نتيجه آن بندگان ستمديده تو ايمن گردند و آرامش يابند و حدود و تنبيهاتى كه براى خطاكاران تعيين كرده اى و به تعطيل و فراموشى سپرده شده، اقامه و اجرا شود.»( نهج البلاغه، ترجمه على اصغر فقيهى، تهران، صبا، چاپ دوم 1376، خطبه 129، ص249.) امامِ حق و هدايت على(عليه السلام) هم چنين گويد: «اما والذى فلق الحّبة و براأ النسمة، لولا حضور الحاضر و قيام الحجة بوجود الناصر و ما اخذالله على العلماء ان لا يقارّوا على كظّة ظالم و لا سغب مظلوم لا لقيت حبلها على غاربها و لسقيت آخرها بكأس اولّها و لا لفيتم دنياكم هذه ازهد عندى من عفطة عنز» «سوگند به خدايى كه دانه را در دل خاك شكافت و جان (انسان) را به وجود آورد اگر حضور مردمانى كه با من بيعت كردند نبود و اين كه با وجود كسانى كه مرا يارى مى دادند حجت بر من تمام بود (و ديگر عذرى براى نپذيرفتن خلافت نداشتم) و نيز اگر عهد و پيمانى كه خداوند از علما گرفته است كه در برابرى سيرى بى اندازه ظالم و گرسنگى بى حد مظلوم آرام و قرار نگيرند، هر آينه ريسمان خلافت را به گردنش مى انداختم و با جام نخستين آن، آخرش را سيراب مى ساختم. ] در آن هنگام [ به خوبى درمى يافتيد كه اين دنياى شما در نظر من


ادامه مطلب
[ جمعه 6 آبان 1390برچسب:, ] [ 10:6 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

 رسول خدا(صلى الله عليه وآله) چگونه على(عليه السلام) را به عنوان خليفه نصب كرد؟ آيا اين كار، چنان كه برخى نويسندگان مى گويند، صرفاً نامزدى بود، يا اين كه به امر خداى سبحان، على(عليه السلام) را براى خلافت تعيين كرد؟

* عقيده ما در اين زمينه اين است كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله)در روز غدير، به امر خداى سبحان، على(عليه السلام) را به خلافت برگزيد و قرآن هم از اين ماجرا سخن گفته است: (يا ايها الرسول بلّغ ما انزل اليك من ربّك فان لم تفعل فما بلّغت رسالته والله يعصمك من الناس) «اى پيامبر، آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، ابلاغ كن، و اگر نكنى پيامش را نرسانده اى. و خدا تو را از ]گزند[ مردم نگاه مى دارد.»( مائده، 67.)

 اين آيه بنا به تفاسيرى كه از آن شده، در روز غدير نازل شده و معنايش اين است كه اى رسول خدا،اگر آنچه را كه خدا درباره على به تو نازل كرده است، اعلان نكنى، گويى كه كارى نكرده اى.

 در اين سخن رسول خدا تهديد نمى شود بلكه با قدرت تمام، مسأله ولايت اميرالمؤمنين(عليه السلام) به عنوان برترين، شايسته ترين و داناترين فردى كه ضامن استمرار و سلامت مسير اسلام و خط پيامبر است، مطرح مى كند. مى دانيم كه على(عليه السلام) طبق آيه قرآن، نفس رسول خدا(صلى الله عليه وآله) است و طبق حديث آن حضرت، برادر وى و براى او به منزله هارون براى موسى(عليه السلام) بود.

 پيامبر اسلام از مسلمانان پرسيد: آيا من از خود شما بر خودتان اولى نيستم؟

 يعنى اين كه بيش از خود مسلمانان نسبت به سرنوشت آنان اختيار دارم. آنان گفتند: خدا مى داند كه چنين است. آنگاه در برابر آنان گفت: خدايا شهادت بده و سپس گفت: كسى كه من مولاى او هستم، على مولاى اوست.( بحارالانوار، ج21، ص387، روايت 10، باب 36.) ولايت يكى از عناصر حاكميت حاكم است و خدا براى پيامبر(صلى الله عليه وآله) اين امر را قرار داده است. يعنى او بر مؤمنان از خود آنان اولى بوده و با استفاده از اين حق امر ولايت را براى على(عليه السلام) قرار داد. معناى سخن پيامبر اين است كه هر كه من نسبت به او از خود او اولى هستم، على(عليه السلام)نسبت به او از خود او اولى است. آيا اين به معناى نامزدى است يا تعيين؟! قطعاً تعيين است. سپس اين آيه نازل شد: (اليوم اكملت لكم دينكم واتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام ديناً) «امروز دين را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم و اسلام را براى شما ]به عنوان[ آيينى برگزيدم.»( مائده، 3.)

 روايت شده كه رسول خدا براى على خيمه اى برپا كرد و از مسلمانان خواست تا به او تبريك بگويند. نقل شده كه خليفه دوم به آن حضرت گفت: «مبارك باد... مبارك باد بر تو اى على، اينك مولاى من و مولاى هر مرد و زن مؤمنى شده اى».( بحارالانوار، ج21، ص388، روايت 10، باب 36.) بنابراين مسأله ولايت، قطعاً با تعيين از سوى رسول خدا و به امر خداى سبحان بوده است.

 با مطالعه احاديثى كه از پيامبر(صلى الله عليه وآله) درباره على(عليه السلام)وارد شده درمى يابيم كه محور اين احاديث، تعميق ذهنيت عمومى مسلمانان براى توجه به امام به عنوان شخص معين شده جهت خلافت است. اين مقام به سبب كفايت و شايستگى و سزاوارى به او داده شده و خدا و رسول هم از اين رو او را به اين مقام برگزيدند. نقش پيامبر اين نيست كه در چنين مسأله حياتى و حساسى كه به آينده حركت اسلام مربوط است، به نامزد كردن على اكتفا كند. بلكه نقش او اين است كه مسير رهبرى آينده را براى مسلمانان تعيين و برنامه ريزى كند.



* شما معتقديد كه بنا به عقيده شيعه اماميه، نسبت دادن مذهب جعفرى به تشيع، چندان درست نيست. چگونه اين نظر را تفسير مى كنيد؟

* مى دانيد كه اهل سنت چهار مذهب به نام هاى شافعى، حنبلى، مالكى و حنفى دارند و مى گويند كه مذهب شيعيان مذهب جعفرى است. اما ما معتقديم كه امامان معصوم ما(عليهم السلام)، مجتهدانى همانند ديگر مجتهدان نيستند. زيرا مثلا ابوحنيفه - حتى در نظر پيروان خود - خطا و صواب مى كند و همچنين ابن حنبل و ديگر مجتهدانى كه اهل سنت از آنان تقليد مى كنند، همان گونه كه شيعيان هم از آقاى خمينى(قدس سره) و آقاى خويى(قدس سره) تقليد مى كنند. امامان مذاهب اربعه اهل سنت مورد تقليد كسانى قرار مى گيرند كه آنان را مجتهد مى دانند. اما اين كه ما از امامان اهل بيت پيروى مى كنيم به سبب اعتقادى است كه به عصمت آنان داريم. بنابراين امامان ما صاحبان مذاهب نيستد. مذهب ابوحنيفه، وجهه نظرى خوانده مى شود كه احتمال خطا و صواب دارد. اما مذهب امام صادق(عليه السلام) وجهه نظرى نيست كه امكان خطا و صواب داشته باشد. بلكه هميشه صواب است.آن حضرت مى گويد:«سخن من سخن پدرم است و سخن پدرم سخن جدم و سخن جدم سخن حسين و سخن حسين سخن حسن و سخن حسن سخن اميرالمؤمنين وسخن اميرالمؤمنين سخن رسول خدا و سخن رسول خدا سخن خداى عزوجل است.( همان، ج2، ص178، روايت 28، باب 23.)

 بنابراين ما وقتى به سخن امام صادق(عليه السلام) در مسأله گوش مى دهيم گويى به سخن رسول خدا(صلى الله عليه وآله) كه هيچ گاه خطا نيست، گوش داده ايم.

 مذهب شيعه، مذهبى اجتهادى نيست كه مانند مذهب تسنن احتمال خطا و صواب در آن برود بلكه مذهب «اسلام»ى است كه (لا يأتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه) «از پيش روى آن و از پشت سرش باطل به سويش نمى آيد.»( فصلت، 42.)

 منظور از عبارات «امامان روايانند» كه من گاه در سخنانم ذكر مى كنم - چنان كه علاّمه سيدمحمّد تقى حكيم در كتاب «الاصول العامة للفقه المقارن» هم گفته اند، اين نيست كه آنان همانند ديگر راويان عادى، ناقلان حديث اند، بلكه مقصود اين است كه آنان سخنان خود را همواره مستند به سخن رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى كرده اند، چه به صورت روايت و چه به صورت استناد كلى. آنان چيزى از نزد خود كه مخالف سخن رسول خدا باشد طرح نكرده اند.

 آنان نظرهاى خود را از سرچشمه اصلى كه نماياننده زلالىوپاكيزگى اسلام است، برمى گرفته اند و منبعى جز آن نداشته اند و اجتهادى كه احتمال خطا و صواب داشته باشد نمىورزيده اند.

[ جمعه 6 آبان 1390برچسب:, ] [ 10:4 ] [ اکبر احمدی ] [ ]


 


نرم افزار تلفن همراه دانستنیهای امام جواد دانشنامه‌ای ارزشمند است که به مناسبت سالروز شهادت امام جوان حضرت جواد علیه السلام به طور رایگان برای دانلود تقدیم شما کاربران خوب تبیان می‌شود. به امید آنکه مورد عنایت آن عزیز قرار گیریم.

 
محتوای کتابخانه دیجیتالی این نرم افزار

 

زندگینامه:
شامل: ولادت و اسم و لقب و كنیه و نسب، امام جواد علیه السلام مولودی با برکت، امام جواد (علیه السلام)، پرتویی از زندگی امام جواد علیه السلام، ذكر اولاد حضرت جواد علیه السلام ، در ذكر حكیمه بنت حضرت جواد علیه السلام، بحث كوتاهى درباره امام نهم

سیره:
شامل: امام جواد علیه السلام پاسدار حریم وحى، پرتوى از سیره و سیماى امام جواد، نگاهى به سیره‏ى تبلیغى امام جواد علیه السلام، حكومت و سیاست در سیره امام جواد علیه‌السلام

فضائل:

شامل: فـضـائل و مـنـاقـب و عـلوم، كوكب برج فضایل، جواد الائمه؛ اسوه كرامت، امام جواد علیه‌السلام تجسم صلابت، آثار و سیماى پیشواى نهم علیه‌السلام ، ناشناختگی امام جواد علیه‌السلام

جایگاه علمی: شامل: جایگاه علمی امام جواد علیه‌السلام ، موهبت الهی، جوان‌ترین جواد،

امامت:
شامل: خردسالى امام جواد علیه‌السلام و امامت او، بررسی امامت حضرت جواد علیه السلام در خردسالی، سوه‌های بشریّت، علم امام، زندگانى امام محمد جواد علیه السلام، امامت امام جواد علیه‌السلام

سخنان:
شامل: چهل حدیث 1، چهل حدیث 2، مواعظ بلیغه حضرت امام محمّد تقى علیه‌السلام ، نامه های امام جواد علیه‌السلام ، مناظرات امام نهم، خدمت در سیره و سخن جواد الائمه علیه‏السلام

اصحاب:
شامل: اصحاب حضرت جواد علیه السلام، یاران، راویان و شاگردان امام جواد علیه‌السلام ، نقش شیعیان کوفه در دوره امام رضا و امام محمّد جواد علیهماالسّلام

معجزات:
شامل: معجزات حضرت جواد علیه السلام، کرامات امام جواد علیه السلام

داستان:
شامل: خلاصه حالات یازدهمین معصوم، نهمین اختر امامت، طلعت نور نهمین اختر ولایت، ظهور نهمین نور ولایت، معجزه شش ماهه در بینائى، مى خواهم یك بار جمال دل آرایت را ببینم، ادّعائى بزرگ از كودكى 25 ماهه، تشخیص نامه هاى بى نشان و استخدام ساربان، هنگام وداع پدر در مكّه، خبر از شهادت پدر در مدینه، ورود از درب بسته و رفع جنازه، و غیره...

شعر:
شامل: مدایح، مراثی، نوحه های امام جواد علیه‌السلام

شهادت:
شامل: شهادت حضرت امام محمّد تقى علیه السلام، امام جواد علیه السلام غریب بغداد، امام جواد علیه السلام و راز شهادت، تقویم شمسى تاریخ اسلام

كاظمین:
شامل: مراكز زیارتى کاظمین، رخى بیوت و ضمایم حرم مطهر، بغداد، مراكز زیارتى و دیدنى بغداد، نورافشانى در كاظمین علیه‌السلام

زیارتنامه:

شامل: زیارت مختص امام محمد تقى علیه السلام، زیارت مشترك میان دو امام همام علیهما السلام‏، دعاى وداع، حكایت سعید صالح صفى متقى حاجى على بغدادى‏، نماز حضرت جواد علیه السلام

کتابشناسی: شامل: كتابهاى فارسى، كتابهاى عربى، كتابهاى خطى، كتابهاى اردو، كتاب‌شناسی امام جواد علیه السلام و غیره...

دانلود نرم افزار

[ پنج شنبه 5 آبان 1390برچسب:, ] [ 21:26 ] [ اکبر احمدی ] [ ]


 

ام فضل دختر مأمون و همسر امام جواد علیه السلام پس از مرگ پدرش، همراه با برادرش جعفر و عمویش معتصم، خلیفه عباسی، هم دست شدند و توطئه شهادت امام جواد علیه السلام را طرح ریزی کردند. در نهایت، چنین تصمیم گرفته شد که ام فضل آن حضرت را مسموم کند. ام فضل پس از شهادت امام، به پاس این عمل خود به دار الحکومه معتصم راه یافت و همین، ردپای معتصم را در به شهادت رساندن امام جواد علیه السلام آشکار می‌سازد.

معتصم، خلیفه عباسی و جعفر، پسر مأمون، سمی را در انگور تزریق کردند و برای ام فضل فرستادند. ام فضل نیز آن را در میان کاسه ای گذاشت و جلو امام جواد علیه السلام نهاد و از آن انگور بسیار توصیف کرد. سرانجام آن حضرت از انگور خورد و طولی نکشید که آثار سم را در خود احساس کرد. در همان حال ام فضل پشیمان شد و گریه کرد.

حضرت به او فرمود: «چرا گریه می‌کنی؟ اکنون گریه تو سودی ندارد. این را بدان که به سبب این جنایت، به چنان دردی مبتلا می‌شوی که هرگز علاج ندارد و چنان به تنگدستی افتی که جبران پذیر نباشد».

بر اثر نفرین آن حضرت، ام فضل به دردی بیمار شد که همه اموالش را در راه معالجه آن مصرف کرد، ولی سودی نبخشید و با نکبت بارترین وضع به هلاکت رسید. برادرش جعفر نیز در حال مستی به چاه افتاد و جسد بی جانش را از چاه بیرون آوردند.

 

[ پنج شنبه 5 آبان 1390برچسب:, ] [ 21:20 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

 

قسمت اول: دوستی پایدار

شهادت امام جواد علیه السلام 

انسان، اجتماعی آفریده شده است و برای زندگی در جامعه و نیز برآوردن نیازهای خود، باید دوستان و همراهانی داشته باشد. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند: «برادران و دوستان راستینی به دست آر، تا در پناهشان زندگی کنی که آنان در آسایش زیورند و در هنگام سختی، ساز و برگ [و یاور]».
اخلاق پسندیده موجب می‌شود انسان، دوستان مناسب و پایداری بیابد. امام جواد علیه السلام در این باره می‌فرمود: «دوست را با سه ویژگی به دست می‌آورند:
۱- انصاف در معاشرت،
۲- هم دردی[با دیگران] در خوشی و ناخوشی،
۳- و داشتن قلبی پاک و سالم [از گناهان]».
 

دوست باشد کسی که در سختی          باری از دوش دوست بردارد

نـه کـه سـربـارِ زحـمـت خـود نـیــز           بـر سـرِ بـار دوسـت بـگـذارد
 
تنظیم برای تبیان: حسین عسگری
گروه دین و اندیشه
 

پای درس امام جواد ۱ – دوستی پایدار

مطالب مرتبط

 

پسورد فایل:

لینک دانلود -



 

[ پنج شنبه 5 آبان 1390برچسب:, ] [ 21:4 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

چرا امام جواد با دختر قاتل پدرش ازدواج كرد؟
 

  

 در سنت برخی از معصومان و رهبران دینی مسایلی وجود دارد كه از اسرار الهی بوده و شناخت آن مشكل است، مانند كشتن كودكی توسط حضرت خضر كه مورد اعتراض حضرت موسی علیه‌السلام قرار گرفت، اما حكمت آن، حفظ ایمان دیگران بود.

 ازدواج امام جواد علیه‌السلام با دختر مأمون (ام الفضل) نیز از مسایلی است كه اظهار نظر قطعی درباره آن مشكل است؛ ولی می‌توان برخی عوامل را تأثیر گذار دانست. ازدواج حضرت جواد علیه‌السلام با ام الفضل هم از ناحیه حضرت قابل بررسی است و هم از ناحیه مأمون كه چه اهدافی از ازدواج دختر خود با امام جواد علیه‌السلام داشت؟ به نظر می‌رسد مأمون اهداف زیر را دنبال می‌كرد:

 1- نظارت بر رفتار امام جواد علیه‌السلام: مأمون با فرستادن دختر خود به خانة امام می‌خواست آن حضرت را همیشه زیر نظر داشته باشد و دختر مأمون نیز در انجام این رسالت موفق بود، زیرا در خبر چینی گزارشگری ماهر بود.

 2- جذب حكومت: مأمون تصور می‌كرد با این وصلت امام جواد علیه‌السلام را مجذوب مادیات و امكانات سلطنتی نموده و به قداست و حرمت امام لطمه وارد نماید؛ غافل از این كه امام جواد علیه‌السلام یكی از زاهدترین امامان بوده و جذب دستگاه حكومت نمی‌گردید.

 3- جلوگیری از اعتراض علویان: دشمنی مأمون با علویان موجب شد كه آنان علیه وی اعتراض نموده و حكومت او را متزلزل كنند. مأمون با این ازدواج قصد داشت خود را علاقه‌مند به امام نشان دهد،‌ در نتیجه شیعیان قیام نكنند.

 طبیعی بود كه مأمون جهت تحقق اهداف فوق شدیداً امام را تحت فشار قرار داد و برای این وصلت از همة‌ راهكارها و اهرمها بهره گرفت.
 مأمون با فرستادن دختر خود به خانة امام می‌خواست آن حضرت را همیشه زیر نظر داشته باشد و دختر مأمون نیز در انجام این رسالت موفق بود، زیرا در خبر چینی گزارشگری ماهر بود.



 به نظر می‌رسد عوامل زیر در ازدواج امام جواد علیه‌السلام تأثیر گذار بود:

 1- اجبار امام به ازدواج: بی تردید ازدواج امام جواد علیه‌السلام با دختر مأمون خواسته امام نبوده و این ازدوج مانند ازدواجهای معمولی كه مبتنی بر خواست و رعایت شرایط باشد، صورت نگرفت. زیرا امام جواد علیه‌السلام می‌دانست كه مأمون پدرش (امام رضا علیه‌السلام را به شهادت رسانده و یكی از دشمنان خاندان اهل بیت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و شیعیان است. از سوی دیگر حكومت مأمون وجاهت قانونی و مشروعیت نداشت.

 مأمون جهت رسیدن به اهداف خود شدیداً امام را تحت فشار قرار داد و حتی حضرت را تهدید نمود. برخی عقیده دارند كه اگر امام ازدواج نمی‌كرد، ممكن بود امام را ترور كند.1

 گرچه در قاموس ائمه علیه‌السلام ترس از مرگ وجود ندارد، ولی در آن مقطع زنده بودن و رهبری او نقش بنیادی در حفظ دین و مصالح مسلمانان داشت.

 یكی از نویسندگان می‌نویسد: "به نظر می‌رسد كه موافقت امام با این ازدواج عمدتاً بر اثر فشاری بود كه مأمون بر امام وارد كرد" 2

 2- حفظ شیعیان: یكی از استراتژیهای مهم خلفای اموی و عباسی،‌ شیعه ستیزی بوده و آنان از هیچ جنایتی علیه علویان دریغ نكرده و به آزار و زندانی و قتل آنان می‌پرداختند. از سوی دیگر یكی از سیاس های مهم ائمه علیه‌السلام حفظ شیعی ان بود،‌ چنانكه امام حسن علیه‌السلام یكی از علل صلح خویش را حفظ شیعیان بیان نمود. 3

 ائمه علیه‌السلام سعی می‌كردند با اتخاذ سیاست و راهكارهای منطقی و معقول به حفظ شیعیان بپردازند، گرچه ممكن بود اتخاذ راهكار حفظ شیعیان، شخصیت آنها را زیر سؤال ببرد. شاید امام جواد علیه‌السلام از ازدواج با دختر مأمون،‌ حفظ شیعیان را دنبال می‌كرد. طبیعی بود كه مأمون با ازدواج دخترش با امام جواد علیه‌السلام تا اندازه‌ای از سیاست خصمانه خود علیه شیعیان پرهیز می‌كرد، زیرا به حسب ظاهر با امام شیعیان رابطة فامیلی بر قرار كرده بود.

 3- تكلیف گرایی: بی تردید فعالیت های ائمه علیه‌السلام ریشه در انجام تكالیف الهی داشته و همة فعالیتهای آنان مبتنی بر مصالح است. شاید علت ازدواج امام جواد علیه‌السلام با ام الفضل بر اساس تكلیف بوده است. ائمه علیه‌السلام تكلیف‌گرا ترین انسانها بوده و در برابر انجام دستور الهی مطیع ترین انسانها بودند؛ از این رو هر گاه برای ائمه از سوی خداوند تكلیف تعیین می‌شد، انجام می‌دادند، گرچه انجام تكلیف به ظاهر برای برخی خوشایند نبوده و حتی عمل ائمه علیه‌السلام را زیر سؤال می‌برند. شاید ازدواج امام جواد علیه‌السلام با دختر مأمون نوعی تكلیفی بود كه تعیین شده بود شاید امام جواد علیه‌السلام با این ازدواج در صدد خدمت به مردم و حفظ دین بود؛ امام با نفوذ در مركز حكومت سعی می‌كرد كه شیعیان حفظ شده و تا اندازه ای از سیاست دین ستیزی مأمون جلوگیری نماید و به جامعة دینی خدمت كند. با اتخاذ سیاست های مطقی _ به رغم آن كه با ام الفضل ازدواج نمود، تحقق اهداف مأمون را در خصوص ازدواج دخترش غیر ممكن ساخت.
 تنظیم : گروه دین و اندیشه - حسین عسگری

 1- مهدی پیشوایی، سیرة پیشوایان،‌ ص 559.

 2- همان.

 3- اخبارالطوال، ص 220.

 

[ پنج شنبه 5 آبان 1390برچسب:, ] [ 20:38 ] [ اکبر احمدی ] [ ]


متن پاسخ: به طور كلي عامل عدم توفيق نماز شب دو چيز است:
1. عوامل جسمي؛ گاهي خستگي زياد مغز و اعصاب و وضعيت مزاجي خواب را سنگين و طولاني مي‏كند. پرخوري در شب، خود علّتي ديگر براي خواب طولاني و سنگين مي‏باشد.
2. ضعف اراده: نماز شب اراده و عزم مي‏خواهد. خواستن تنها كافي نيست، بايد با تصميم جدي خوابيد. ضعفِ اراده جزء مهم‏ترين عوامل محروم ماندن از نماز شب و سحرخيزي مي‏باشد. بايد با اين ضعف و سستي اراده مبارزه كرد. امام علي(ع) مي‏فرمايند: «ضادّوا التواني بالعزم؛ به وسيله عزم، با سستي مبارزه كنيد»، (همان، ج 6، ص 305، ر 12624). تفكر در اهميت نماز شب و خواندن دعاهاي قبل از خواب، براي تقويت اراده و عزم مفيدند. در هر صورت، اگر گاهي موفق به نماز شب نشديد، قضاي آن را به جا
آوريد. نماز شب بايد از كم شروع شود، با حذف مستحبات طولاني آن، مي‏شود همه آن را در ده دقيقه خواند؛ ولي اگر حال خوشي دست داد، طولاني كردن آن به اندازه كشش حال، اشكالي ندارد. در آخر سفارش اكيد مي‏شود كه فقط با عمل به اين راهكارها و عزم جزم و اراده محكم مي‏توان هر شب به نماز شب موفق شد. سعي كنيد بدون كوك كردن ساعت بيدار شويد. عادت به نماز شب و سحرخيز، ممكن است حداقل دو سال طول بكشد؛ بنابراين از افت و خيزها بيدار شدن‏ها و بيدار نشدن‏ها، سستي و سردي به خودراه ندهيد. ناگفته نماند پيدايش گوهر در صدف و استحصال طلا از معدن نياز به تلاش‏هاي فراوان و سوز و گدازها دارد. در مسايل معنوي نيز قابليت سعادت را بايد فراهم آورد و اين راه براي همگان گشوده است. اگرچه قابليت سعادت از جهت شرايط محيطي و عوامل ژنتيكي براي برخي بيشتر فراهم است اما آنچه نقش اساسي دارد، اراده و تلاش خود انسان است A{والذين جاهدوا فينا لنهدينهم
سبلناM{}Aو كساني كه در راه ما كوشيده‏اند به يقين راه‏هاي خود را بر آنان مي‏نماييم}M.
در صورتي كه نشاط عبادت داريد، سفارش شده است كه نمازهاي مستحبي را طولاني كنيد. اما نمازهاي واجب را در حد متعارف برگزار كنيد و دعا و مناجات اگر در مكان خلوت آثار معنوي آن براي خود فرد و اطرافيان بيشتر است و از ايجاد حساسيت و مخالفت‏هاي ناخواسته جلوگيري مي‏شود ودر صورتي كه جاي خلوت پيدا نشود. دعا را مي‏توان آهسته و با حالت نجوا خواند. و براي جلوگيري از تظاهر به دين‏داري توجه شما را به متن زير جلب مي‏كنيم. در خصوص نماز شب توصيه شده است سه آيه آخر سوره كهف را هنگام خوابيدن بخوانيد و ساعت مقرر را در دل بگذرانيد. بهتر است هنگام قرائت و خوابيدن با وضو باشيد تا قابليت قلب فزونتر و رفع حجاب و دفع موانع سريع‏تر به انجام رسد.

احاديثي معتبر از ائمه در مورد نماز ذكر كنيد

متن پاسخ: حضرت علي(ع) فرموده‏اند: قربان كل تقي; نماز خواندن، وسيله‏ئ نزديكي به خدا است براي هر((الصلاشخص پرهيزگار)).آن حضرت هم چنين فرموده‏اند: حصن من سطوات الشيطان; نماز قلعه‏ئ محكمي است كه نمازگزار را از حملات شيطان نگه مي‏دارد.;تنزل الرحمه : نماز رحمت الهي را نازل مي‏كند)). امام موسي بن جعفر(ع) فرموده‏اند: ; بهترين وسيله :افضل ما يتقرب به العبد الي الله بعد المعرف:تقرب بنده به خدا، پس از معرفت او، نماز است.)) حضرت امام صادق(ع) فرموده‏اند: ((وهي آخر الوصايا الانبيا احب الاعمال الي الله عزوجل، الصلا:گرامي‏ترين و محبوب‏ترين اعمال نزد خداوند است و آخرين سفارش پيامبران مي‏باشد.)) حضرت امام رضا(ع) نيز فرموده‏اند: و طلب الوصال الي الله من العبد اله للعبد بالرحم....:صله و موهبتي از طرف خداوند مهربان و از راه رحمت و عنايت براي بنده است و نماز مطالبه‏ئ وصال و تقرب بنده به سوي خداوند است...)). روايات و آيات درباره‏ئ اهميت نماز، به حدي زياد است كه آن را به طورمحسوس و ويژه‏اي از ساير واجبات و فريضه‏ها، متمايز و مخصوص ساخته و لوح ارزش و فضيلت آن را در گنجينه‏ئ هستي زرين‏تر و زيباتر از ديگران به نمايش در آورده است.

شرح صدر عاشقان در طور سيناي نماز/ وعده گاه عارفان در مهد زيباي نماز

گلشن نور است و صهباي يقين و اعتقاد/ شاهباز قله‏ئ معراج، عنقاي نماز

در رخشان عنايات خداي ذوالجلال/ ‏بارش باران رحمت از ثرياي نماز

مهبط فردوسيان و مقصد معراجيان/ روز ميقات بزرگان، در مصلاي نماز

هشت درب جنت ارمفتوح مي‏خواهي عزيز/ چنگ زن بر دامن قدسي و والاي نماز

نماز، از پراهميت‏ترين عبادات و سرآمد تمام‏طاعات است.بدون نماز، خلقت معنايي نداشت و بدون نيايش، جهان هستي، بي ارزش و بي محتوا بود. زندگي بي نماز پوچ و تهي مي‏گشت و بدون نيايش ادامه‏ئ حيات معنويانسان، دچار مشكل مي‏شد. نماز، آيين رسمي بندگي و عبوديت و مكتب هميشگي تقوا و پارسيايي است. نور الموئمن).نماز، نور موئمن است  نماز، علامت ونشانه‏ئ ايمان است(علم الايمان الصلا معراج الموئمن نماز، معراج موئمن است نماز، پرچم اسلام است.

[ پنج شنبه 5 آبان 1390برچسب:, ] [ 18:8 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

متن پاسخ: براي رفع نگراني و تحصيل آرامش، اسلام راهكارهايي را پيشنهاد كرده است كه مهم ترين آن ها عبارتند از:
1ـ تقويت ايمان: بسياري از نگراني ها مانند ترس از گذشته، خوف از آينده، احساس پوچي و ترس از مرگ و غيره ريشه در ضعف ايمان دارد. خداوند راه رسيدن به امنيت و آسايش را ايمان به خدا معرفي كرده است: "كساني كه به خدا ايمان آورده و ايمان خود را به ظلم نيالوده اند، داراي ايمني و مصونيت اند و آن ها هدايت يافتگان واقعي هستند".
از طرفي قرآن مجيد، زندگي توأم با اضطراب و رنج را نتيجه بي ايماني و نداشتن پناهگاه معنوي مي داند و مي فرمايد: "هر كس از ياد خدا غفلت ورزد و اعراض كند، زندگي او تنگ و تاريك خواهد بود".
ايمان به خدا به تمام پريشاني هايي كه بر اثر دل باختگي در برابر تعلقات مادي پديد مي آيد، پايان مي دهد.
2ـ ثبات و آرامش خانواده: يكي از راه هاي تأمين سلامت رواني و آرامش روحي فرزندان،‌ ثبات و ‌آرامش روحي فرزندان، ثبات و آرامش خانواده است.
3ـ آمادگي روحي: معمولاً حوادث ناگوار و غيره منتظره تأثير زيادي در دوران آدمي مي گذارد.
در صورتي كه اگر حادثه اي مترقب باشد،‌ نگراني كاهش مي يابد. توجه به اين اصل كه ناكامي ها با زندگي انسان از آغاز عجين شده و دنيا پيوسته فراز و نشيب دارد،‌ انسان را براي تحمل شدايد، شجاع مي كند و در برابر حوادث سخت، صبور و مقاوم مي سازد و به او آرامش خاطر مي بخشد. امام علي(ع) مي فرمايد: "دنيا سرايي است كه بلا و مصيبت آن را احاطه نموده و به مكر و فريب شناخته شده است. حالاتش ناپايدار است و كساني كه در اين منزلگاه فرود مي آيند، از آفاتش به سلامت نخواهند ماند".
4ـ صبر: يكي از عوامل آرام بخش،‌ استفاده از نيروي بزرگ صبر در برابر مشكلات زندگي است.
امام علي(ع) مي فرمايد: "ضربات خرد كننده نگراني را با صبر و تحمل در هم شكن. خويشتن را به صبر عادت ده كه خصلت نيكويي است و نگراني و ترس و حوادث دنيا را به وسيلة آن بر خود هموار ساز".
5ـ تغافل: يكي از اصول اخلاقي كه نقش بسزايي در آرامش روان و رفع اضطراب دارد، تغافل است. تغافل به معناي ناديده گرفتن بعضي از امور ناچيز و بي ارزش است كه چه بسا اعتناي به آن ها منشأ مشكلات روحي مي شود. روان شناسان به اين اصل توجه كرده و از آن به عنوان واپس زدگي ياد نموده اند. ديل كارنگي مي گويد: "ما صاحب آن خُلق سليم و روح ملكوتي نيستيم كه بتوانيم دشمن خود را دوست بداريم، ولي براي خاطر سلامت و خوشي خود بايد آن ها را ببخشيم و فراموششان كنيم. كنفوسيوس مي گويد: "اگر كسي بدي بكند يا مال شما را بربايد، اهميتي ندارد، بلكه فراموش نكردن و دائماً به خاطر آوردن آن است كه شما را ناراحت مي كند".
اسلام چهارده قرن پيش به اين اصل مهم توجه داشته و بر آن تأكيد ورزيده است. امام‌صادق(ع) مي فرمايد:‌ "صلاح زندگي و آميزش با مردم محتواي پيمانه پُري است كه دو سوّمش فهم و يك سوّمش تغافل است".
6ـ نسبت سنجي: از جمله اموري كه در تسكين نگراني مؤثر است، توجه به افراد زير دست و مصيبت ديده مي باشد. امام صادق(ع) مي فرمايد: "همواره به فروتر از خود نظر كن تا قدر نعمت‌هاي الهي را بداني و شكر گزار او باشي و شايستة افزايش نعمت گردي و به عطايش قرار و آرام يابي".
7ـ واقع بيني: در يك بررسي از علل نگراني ها گفته شده است: چهل درصد مصيبت هايي است كه هرگز پيش نخواهد آمد؛ سي درصد مربوط به غم هاي گذشته و آينده است كه غمگساري همة جهانيان تغييري در آن ها نخواهد داد؛ دوازده درصد هراس بي اساس براي از دست دادن سلامتي است؛ ده درصد موضوع‌هاي جزئي و بي‌اهميت است و هشت درصد ممكن است واقعاً ماية تشويش و اضطراب باشد. پس از آن چه ما معمولاً بيش از همه مي ترسيم، در واقع به ندرت پيش خواهد آمد.
سعديا ، دي رفت و فردا هم چنان معلوم نيست در ميان اين و آن فرصت شمار امروز را
براي غلبه بر نگراني بايد درهاي ديروز و فردا را به روي خويش ببنديم و به وظيفة امروز بينديشيم و تدبير را جانشين بيم از آينده كنيم.


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 5 آبان 1390برچسب:, ] [ 18:0 ] [ اکبر احمدی ] [ ]
صفحه قبل 1 ... 157 158 159 160 161 ... 169 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ یک وبلاگ قرآنی ، مذهبی ، اعتفادی ، تربیتی می باشد که جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ایجاد گردیده است
موضوعات وب
امکانات وب