مشعل هدایت
قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نسیم وحی و آدرس mashalehedayt.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه

عواملی که اعمال نیک آدمی را آفت می زنند


تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که كسانی كه در بخشی از زندگی خود اعمال بد و معصیت الهی، و در  بخشی دیگری ایمان و اطاعت الهی انجام می دهند، به چه نسبت کیفر اعمال بد و پاداش اعمال نیک خود را می بینند، آیا حاصل جمع جبری آن‏ها، تعیین كننده خوشبختی یا بدبختی آنها در آخرت است؟ و آیا اینکه پاداش اعمال نیک و كیفر اعمال نا شایستشان قطعی و ثابت و تغییرناپذیر است یا قابل تغییر می‏باشد؟ یکی از جواب های این سوالات را در بحث "حبط اعمال" می توان یافت.


ریا"حبط" در لغت به معنای باطل شدن است. و در اصطلاح: "از بین رفتن پاداش عمل نیك، به دنبال گناهی كه در پی آن عمل، انجام گرفته است."حبط در قرآن نیز به همین معنی استعمال شده‏است. علامه طباطبایی(ره) در تفسیر المیزان، واژه حبط را به معنای "عمل بی أجر" و یا "باطل شدن عمل و از تأثیر افتادن آن" به كار برده‏اند و افزوده‏اند كه واژه حبط در قرآن جز به "عمل" نسبت داده نشده‏است.

درباره علت حبط اعمال نیز گفته شده که ممكن است انسانی، عمل نیكی را با همه شرایط صحت انجام دهد، اما همین انسان نیكوكار، در برابر یكی از اصول دین، لجاجت و عناد ورزد. در این صورت، آن عمل نیك به واسطه این عناد و لجاجت یا انحرافِ دیگر، از بین می‏رود و به خاطر آفت زدگی، پوچ و تباه می‏گردد؛ همچون بذری سالم كه در زمین مساعد پاشیده می‏شود و حاصل هم می‏دهد، ولی قبل از این‏كه مورد استفاده قرار گیرد دچار آفت می‏گردد و ملخ یا صاعقه آن را نابود می‏سازد.


ادامه مطلب
[ جمعه 25 اسفند 1391برچسب:عواملی که اعمال نیک آدمی را آفت می زنند, ] [ 7:54 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

رابطه میان عدالت خداوند و نابودی همه اعمال نیک!!


نکته اساسی که قرآن به مومنان هشدار می دهد اینکه اعمالشان را تا آخر عمر نگهداری کنند . به تعبیردیگر اصل عمل مطلبی است و نگاهداری آن مطلبی مهم تر . یک عمل پاک و سالم و مفید عملی است که از آغاز سالم و بی عیب باشد و ازآن تا پایان عمر محافطت و مراقبت بشود


حبطکشاورزی بذر بسیار مرغوب و عالی تهیه می کند در زمین حاصلخیزی این بذر را می کارد شبها و روزها به مراقبت و نگهداری از این بذرها می پردازد . بذرها تبدیل به جوانه می شوند ، رشد می کنند و تبدیل به گندم زار بسیار زیبا می شوند. محصول آماده برداشت است . همین که روز درو محصول نزدیک شد کشاورز با دیدن سنبله های آفت زده گندم شوکه می شود و تمام سرمایه  اصلی خود را در معرض تباهی و نابودی می بیند.همین امر در اعمال و رفتار ما نیز مصداق عینی دارد .آفت زدن محصول اعمال صالح و اذکار و یاد خداوند احباط نام دارد .احباط در لغت به معنای باطل کردن است و در اصطلاح قرآنی به معنای گناهانی است که موجب از بین رفتن اعمال نیک و پسندیده می شود . واژه حبط 16 بار در قرآن تکرار شده مواردی مانند کفر و شرک ، نفاق ، تکذیب آیات خداوند در روز قیامت ، بی احترامی به رسول همه و همه مواردی است که بر اعمال ما آفت می زند و آن را تباه و نابود می سازد .


ادامه مطلب
[ جمعه 25 اسفند 1391برچسب:رابطه میان عدالت خداوند و نابودی همه اعمال نیک, ] [ 7:49 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

عملی که از ترازوی سنجش محروم است!


آیه 147 سوره مبارکه اعراف به یکی از مهم ترین پیامدهای تکذیب آیات الهی و بی ایمانی اشاره می کند

که حبط اعمال نام دارد.الَّذینَ كَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ لِقاءِ الْآخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمالُهُم ؛  آنان كه آیات ما و دیدار آخرت را

تكذیب می کنند، اعمالشان تباه و بى اثر می شود.

 


حبط

«حبط» یعنی فاسد شدن و هدر رفتن. [1] این واژه به غیر از آیه بالا پانزده بار دیگر

در قرآن کریم به کار رفته است که معنای آن در فرهنگ قرآن یا اصطلاح دین: از بین

رفتن ثواب یا استحقاق آن یا دیگر آثار عمل نیك به وسیله گناه است. [2]

 فرآیند حبط عمل چگونه است؟

تمام انسانها از وقتی که به سن تکلیف رسیده و مکلف به انجام دستورات الهی

می شوند هرگاه کاری را که دین آن را پسندیده می داند انجام دهند در برابر آن مستحق پاداش الهی خواهند شد.

[3] اگر صاحب این عمل توانست آن را از گزند آفات عمل حفظ کند و آن را به عرصه قیامت بیاورد؛ این عمل، امتیاز

مثبتی برای او محسوب شده و می تواند به میزان ارزش و اعتباری که در دادگاه عدل و فضل الهی دارد صاحب خود را

بهره مند سازد.قرآن کریم می فرماید: مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها [4] و یا مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها [5] ؛

یعنی هر کس کار نیکی را به صحنه قیامت بیاورد پاداش خواهد داشت.اما اگر عمل نیکی که او در دنیا انجام

داد در اثر رفتار ناشایست خودش دچار آسیب جدی شد و از بین رفت دیگر عملی نمی ماند تا در قیامت به سود

صاحبش به کار آید. در فرهنگ دین به این از بین رفتن عمل، حبط عمل گفته می شود.آیات متعددی از قرآن کریم با

بیان عوامل حبط عمل به این حقیقت اشاره دارند که آیات زیر از این دسته اند:217/ بقره، 22/ آل عمران، 5/ مائده،

88/ انعام، 17و68-69/ توبه، 105/ کهف و ...


ادامه مطلب
[ جمعه 25 اسفند 1391برچسب:عملی که از ترازوی سنجش محروم است! , ] [ 7:42 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

جايگاه معصومان همراه با نيكوترين جايگاه قرآن

عترت طاهره عليهم السلام رازهاى نهانى قرآن را مى دانند و بر گويا ساختن اخراج غيب آن به شهادت توانمندند. زيرا جايگاه ايشان همان برترين جايگاه قرآن است و از تمايز ميان فهم قرآن از طريق تدبر و درك آن از طريق استنطاق ، معناى فرموده ى حضرت رضا عليه السلام روشن گردد.
در جلسه اى ماءمون از حاضران پرسيد: معناى آيه ى : ثم اءورثنا الكتاب الذين اصطفينا من عبادنا (227) را براى من بازگو كنيد. علما در پاسخ او گفتند: منظور خداوند همه ى امت است . ماءمون گفت : اى ابا الحسن شما چه مى گوييد؟ حضرت رضا عليه السلام فرمودند: سخن آنان را نمى پسندم ، بلكه مى گويم : مراد خداى بزرگ از اين آيه عترت طاهره اند؛ لا اءقول كما قالوا، و لكن اءقول : اءراد الله تبارك و تعالى بذلك العترة الطاهرة .
ماءمون گفت : چگونه مراد عترت باشد، بدون در نظر گرفتن امت ؟ حضرت رضا عليه السلام پاسخ دادند: اگر امت مراد باشد، بايد همه آنان به بهشت بروند. به دليل فرموده ى خداوند؛ برخى از آنان بر خود ستم مى كنند و برخى ديگر ميانه رو و گروه سومى به توفيق الاهى جزو پيشتازان صحنه هاى زيبايى ها هستند، اين است همان تفضل بزرگ . سپس ايشان را در بهشت قرار داد و بهشت قرار داد و فرمود: باغ هاى جاويدانى كه در آن در آيند. پس وراثت تنها براى عترت طاهره است ؛ لو اءراد الاءمة لكانت باءجمعها فى الجنة لقول الله : فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخيرات باذن الله ذلك هو الفضل الكبير (228) ثم جعلهم فى الجنة فقال عز و جل : جنات عدن يدخلونها فصارت الوراثة للعترة الطاهرة لا لغيرهم .
سپس حضرت رضا عليه السلام فرمودند: ايشان كسانى هستند كه خداوند آنان را در كتابش چنين مى ستايد: انما يريد الله ليذهب عنكم الرجساءهل البيت و يطهركم تطهيرا . (229) و رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم درباره ى آنان فرمود: من دو چيز گرانبها ميان شما وا مى گذارم ؛ كتاب خدا و اهل بيتم ، اين دو هرگز از يكديگر جدا نمى گردند تا بر كنار حوض نزد من آيند. پس مراقب باشيد كه پس از من چگونه با اين دو رفتار خواهيد كرد.
اى مردم ، شما به ايشان علم نياموزيد. زيرا اينان از شما داناترند؛ هم الذين وصفهم الله فى كتابه ، فقال : انما يريد الله ... و هم الذين قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم : انى مخلف فيكم الثقلين كتاب الله و عترتى اءهل بيتى ، لن يفترقا حتى يردا على الحوض ، اءنظروا كيف تخلفونى فيهما، يا اءيها الناس لا تعلموهم فانهم اءعلم منكم در پايان حضرت رضا عليه السلام فرمود: خداى عزيز جبار در كتاب محكمش عترت را بر مردم برترى داده است ؛ ان الله العزيز الجبار فضل العترة على سائر الناس فى محكم كتابه . ماءمون گفت كجاى كتاب خدا آمده است ؟ حضرت رضا عليه السلام فرمودند: در اين فرموده ى خداى متعالى : ان الله اصطفى ادم و نوحا و ال ابراهيم و ال عمران على العالمين * ذرية بعضها من بعض ... . (230)


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب:, ] [ 7:45 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

انسان كامل ، مترجم قرآن

چنان كه گذشت گويا كننده ى قرآن علمى بايد خود قرآن عينى باشد تا به سخن در آوردن قرآن براى او آسان بوده ، توان شنيدن مناجات قرآن و گوش ‍ دادن حديث نفس را داشته باشد و اين قرآن عينى همان عترت طاهره اى هستند و هنگامى كه مردم هدايت را پيرو خواهش هاى نفس كردند، آنان خواهش هاى نفس را فرمانبردار هدايت ساختند و زمانى كه مردم قرآن را تابع راءى خود كردند، آنان انديشه ى خود را پيرو قرآن ساختند.قرآن در عين حال كه با تدبر كنندگانش با ظاهرى سخن مى گويد كه برايشان حجت است ، باطن خود را در برابر آنان خاموش مى گذارد. پس ناچار بايد مترجمى داشته باشد كه آن را گويا ساخته ، باطنش را از غيب به شهادت در آورد. از اين رو حضرت على عليه السلام مى فرمايد: اين قرآن خط پنهانى است در ميان دو جلد كه با زبان سخن نمى گويد و بايد مترجمانى داشته باشد و فقط مردانى هستند كه از آن سخن مى گويند...؛ هذا القرآن انما هو خط مستور بين الدفتين ، لا ينطق بلسان ، و لابد له من ترجمان ، و انما ينطق عنه الرجال ... . (224) مراد امام عليه السلام رد حجيت ظاهر قرآن نيست ،

وگرنه براى دشمنان از قرآن دليل و حجت نمى توان آورد.افزون بر آن كه رد حجيت ظاهر با اين سخن قرآن ناسازگار است كه تدبر در آن و استنباط از آن را روا شمرده است و خبر مخالف قرآن پذيرفتنى نيست ، چنان كه از حضرت رضا عليه السلام نقل خواهد شد. پس مراد امام على عليه السلام آن است كه بعضى از مطالب قرآن آشكار است و با تدبر، آن ها را مى توان دريافت ، ولى بعضى ديگر ظهور ندارد و در بطن آن است و تنها از طريق گويا ساختن قرآن به آن ها مى توان رسيد و اين گويا ساختن تنها در توان مفسران الاهى يعنى انسان كامل معصوم است ؛... اين قرآن است ؛ پس ‍ آن را به سخن در آوريد و هرگز سخنى نمى گويد، ولى من از آن به شما آگاهى مى دهم ؛ ... ذلك القرآن فاستنطوه و لن ينطق و لكن اءخبركم عنه . (225)


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب:انسان كامل , مترجم قرآن, ] [ 7:42 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

مانع استنطاق

شدت نورانيت و تلاءلؤ قرآن است كه مردم ، تنها از پشت حجاب و پرده ى الفاظ و مفاهيم و صورت هاى ذهنى و امثال آن به قرآن مى توانند بنگرند. از اين رو به ملاحم و اخبار غيبى مستور در باطن آن آگاهى ندارند. زيرا آگاهى بر اين مطالب در گرو عبور از مرحله ى تدبر و رسيدن به مرحله ى به سخن در آوردن قرآن است و چگونه اين عمل برايشان ميسر شود؟از طرف ديگر، آگاهى از باطن قرآن ، در گرو پايين آمدن قرآن از مقام سر به جايگاه ظهور و سخن گفتن از آن چيزى است كه در نهان خود دارد؛ چگونه نااهل به اين حقيقت راه مى يابد؟سبب اين حجاب فاصله ى شدت نورانيت قرآن و ضعف عقل هاى مردمى است كه نهايت بهره ى ايشان از قرآن ، تدبر در آن است و از به سخن در آوردن قرآن كه در گرو طهارت است ، بهره اى ندارند. زيرا ظاهر قرآن زيبا و منظم است و با تدبر فهميده مى شود، ولى باطنش عميق و دور از دسترس ‍ است ؛ مگر اين كه قرآن را به سخن در آورد. با اين حال ، عمق باطن آن از تدبر در ظاهر زيبايش و استدلال به آن مانع نمى شود. امير المؤ منين عليه السلام مى فرمايد: اى پرسشگرى كه از صفات خداوند پرسيدى ، بنگر به آنچه قرآن از صفات خداوند والا به تو مى نماياند؛ به آن اقتدا كن و از نور هدايتش بهره جو؛ فانظر اءيها السائل ، فما دلك القرآن عليه من صفته تعالى فائتم به و استضى ء بنور هدايته . (218) چون اقتدا به معانى قرآن نشانه ى حجيت ظاهر آن و نيز امكان تدبر در آن استنباط ظواهر آن از قرآن است


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب:مانع استنطاق , ] [ 7:38 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

توانمندى معصوم بر استنطاق قرآن

قرآن مانند انسان بسيار خردمندى است كه اسرار گونه گونى را در درون دارد و آن ها را تنها براى خواصى از ياران رازدارش آشكار مى كند و با مردم تنها درباره ى بعضى از مسائل سودبخش به حال آنان سخن مى گويد و مردم نيز به همان اندازه كه سخن گفته است ، بهره مند مى شوند؛ در حالى كه از باطن وى غافلند و نمى دانند كه در گنجينه ى سينه او چيست ؛ ولى اصحاب سر مى دانند كه وى حامل اسرارى است .
از اين رو پى در پى از او مى پرسند تا آن چه را در باطن دارد، آشكار كند و ضمير را از غيب به سوى شهادت بيرون آورد يا يارانش را به سمت باطنش ‍ ره بنمايد و آنان را از ظاهر به باطن سير دهد و از عالم شهادت به عالم غيب بالا برد، تا آن كه بر نهان ضميرش آگاهى يابند.
آنگاه با كمك گرفتن از آگاهى هاى پيشين سؤ الات ديگرى را بازگو مى كنند و آن معلومات را نردبانى براى رسيدن به مجهولات قرار مى دهند و هم چنان به اين سير ادامه مى دهند تا باطن آن را چون ظاهرش و سيرتش را مانند صورتش و قلبش را چون قالبش و تاءويلش را مانند تفسيرش و متشابهش را مثل محكمش و غيبش را نظير شهادتش بشناسند.تفاوت بنيادين فهم قرآن به وسيله ى تدبر در آن و نيز فهم آن به واسطه ى استنطاق در اين نكته نهفته است . چون متدبرى كه توان به سخن در آوردن را ندارد، چون تشنه اى است كه فقط قدرت استفاده از آب چشمه ى جارى بر روى زمين را دارد، ولى توان دستيابى به ساير آب هاى زير زمينى را ندارد؛ بر خلاف پرسشگر كه مانند تشنه اى است كه به خزينه هاى آبى زمين آگاه است و از طريق آگاه است و از طريق حفر آن ، آب زير زمينى را بر روى زمين آورده ، آب راكد را جارى مى سازد و موجودات زنده ى زمين را با آن سيراب مى كند.از آنجا كه ميان ظاهر جارى و باطن پنهان پيوند كاملى هست ، متدبرى كه قدرت پرسش گرى ندارد، به فكر خودش نمى تواند بسنده كند و از پرسش ‍ گر و استنباط كننده ى توانمند روى گرداند و از او بهره نبرد، چنان كه بعدا روشن خواهد شد.
ريشه تفاوت در آن است كه قرآن مجيد مردم را به تدبر در خود فرا مى خواند و به آن تشويق مى كند، چنان كه ترك تدبر را نكوهيده ، دورى از قرآن را سرزنش مى كند؛ اءفلا يتدبرون القران اءم على قلوب اءقفالها . (216) از اين آيه بر مى آيد: قلبى كه از جهل و گناه و ديگر قفل ها پيراسته باشد، بر تدبر در قرآن توانمند است گفتنى است : قرآن عينى و امام معصوم عليه السلام از قرآن علمى و نيز قرآن عملى از ايشان جدا نيست . امير المؤ منين عليه السلام مى فرمايد: قرآن با مردم سخن نمى گويد و مردم نيز قدرت سخنگويى با او را ندارند؛ تنها كسى كه بر اين امر قدرت دارد و قرآن نيز با او سخن مى گويد، همان امام معصوم عليه السلام است ؛ خداوند، هنگامى رسول خدا را براى هدايت مردم فرستاد كه از حضور پيامبران زمان زيادى گذشته بود و ملت هاى جهان به خواب طولانى فرو رفته بودند و تار و پود حقايق از هم گسسته بود، محتواى رسالت او براى مردم تصديق كتاب هاى آسمانى پيش بود و نورى كه بايد از آن پيروى كنند، همان نور قرآن است پس ، آن را به سخن آريد، گر چه هرگز با زبان عادى سخن نمى گويد؛ اما من از سوى شما را آگاه مى سازم : بدانيد در قرآن علوم آينده و اخبار گذشته ، داروى بيمارى ها و نظم و حيات اجتماعى شما بيان شده است ؛ اءرسله صلى الله عليه و آله و سلم على حين فترة من الرسل ، و طول هجعة من الاءمم و انتقاض من المبرم ، فجاءهم بتصديق الذى بين يديه ، والنور المقتدى به . ذلك القرآن فاستنطقوه و لن ينطق ، و لكن اءخبركم عنه : اءلا ان فيه علم ما ياءتى ، و الحديث عن الماضى و دواء دائكم و نظم ما بينكم ظهور كلام حضرت عليه السلام در اين است كه قرآن مقتداى نورانى است و تاريكى در آن راه ندارد، ولى به جهت شدت نورانيت و اشراقش ، انسان ها توان نظر كردن كامل در آن را ندارند، مگر انسان كامل معصوم عليه السلام كه ميان او و خداوند سبحان عود نورى وجود دارد.

[ چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:توانمندى معصوم بر استنطاق قرآن , ] [ 17:19 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

پليدى مانع تدبر و تفقه

آنچه انسان را از تدبر در قرآن باز مى دارد و انسان را از قرآن گريزان مى كند و او را نسبت به آن منزجر و از فهم آن جلوگيرى مى كند، از رجس و پليدى است ؛ هر چند شايد فرد آلوده ، به ظاهر در قرآن تدبر كند يا آن را بشنود و به آن گوش فرا دهد، ولى از آن بهره اى نمى برد و هر كس به اندازه ى ابتلايش به اين رجس ، از فهم و درك آن محروم است هر كس به طور كلى از پليدى و از همه ى انواع رجس ، در علم و در عمل ، پاك باشد، قطعا در قرآن مى انديشد و حقيقتا آن را درك مى كندبه راستى عترت طاهره عليه السلام همان كسانى هستند كه به طور كلى خداوند، پليدى را از آنان زدوده ، چنان آنان را پاك كرده است كه هيچ شائبه رجسى در آنان نيست . چنان كه خداى متعالى از اين فيض دائمى با صيغه ى مضارع ياد مى كند كه نشانه ى استمرار است . پس ، آيه دلالت مى كند كه خداوند همواره اين سروران را شرح صدر داده ، قلوب اين پيشوايان را گشوده ، فضل دائمش را بر اين واليان فرستاده ، پليدى را از ايشان زدوده ، ايشان را پاك گردانيده است آرى معصومان عليهم السلام كسانى هستند كه به همه ى شرايط شناخت قرآن آراسته ، از همه ى موانع شناخت آن پيراسته اند. از اين رو، قرآن را به گونه ى بايسته مى شناسند و به سان شايسته در آن مى انديشند و نيز به نحو شايسته قرآن را مس مى كنند. اينان راسخان در علم و درهاى حكمت و روشنايى بخش ظلمت هستند.در حقيقت ، آنان مايه ى حيات علم و مرگ جهل ، و اساس دين و پايه ى يقين اند و ايشان بزرگان ايمان و گنجينه هاى خداى رحمان و امينان خداوند بر بندگانش هستند و نيز بر پا دارندگان حق در قلمرو زمين و شاهدان بر خلق و استوانه هاى الاهى و شناسانندگان خداوند براى بندگان اند، كسانى كه ستون حق را به پا داشته ، سپاه باطل را شكست داده اندحضرت رضا عليه السلام از امام صادق عليه السلام چنين نقل مى فرمايند: من از كسانى هستم كه خداوند در كتابش فرمود: آنان هدايت يافتگان هستند، از هدايتشان پيروى كن ؛ اءنا من الذين قال الله فى كتابه : اءولئك الذين هدى الله فبهديهم اقتده (210) و نيز حضرت رضا عليه السلام فرمودند: هنگامى كه شدت و سختى به شمار روى مى آورد، به واسطه ى ما از خداوند كمك بگيريد و اين فرموده ى خداوند است كه براى خداست اسماى نيكو، پس او را با آن ها بخوانيد: اذ نزلت بكم شدة فاستعينوا بنا على الله ، و هو قول الله عز و جل : و لله الاءسماء الحسنى فادعوه بها (211) نيز درباره ى آيه ى يا اءيها الذين امنوا اتقوا الله و كونوا مع الصادقين (212) حضرت رضا عليه السلام فرمودند: صادقين همان ائمه اند و صديقون كسانى هستند كه به طاعت ايشان مفتخرند؛ الصادقون هم الاءئمة و الصديقون بطاعتهم همچنين درباره ى آيه ى : و علامات و بالنجم هم يهتدون (214) حضرت رضا عليه السلام فرمودند: ما علامات هستيم و رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ستاره است ؛ نحن العلامات و النجم رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم . (215)


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:پليدى مانع تدبر و تفقه , ] [ 17:18 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

كيفر دهى با گرفتگى سينه

تنگى سينه عقوبت و مجازاتى الاهى است كه مشروط به عمل ناشايست است ؛ يعنى كس كه پس از تمام شدن حجت رسا بر وى ، از ياد خداوند رو مى گرداند و خداوند نيز به او مهلت توبه و برگشتن به سوى مبداء فاطر بديعش را مى دهد، ولى با سوء اختيار خود بر اين اعراض پا مى فشارد، در چنين وضعى خداوند سينه اش را تنگ مى سازد و اين پليدى را بر او مى نهد. چون او ديگر ايمان نمى آورد؛ كذلك يجعل الله الرجس على الذين لا يؤ منون (204)، بدين معنا كه تنگى به سينه و پيرو آن ، گمراهى نوعى پليدى است كه به دست خداوند نهاده مى شود، ولى خداوند اين پليدى را تنها بر كسانى مى نهد كه ايمان نمى آورند. چون رجس پيامد عمل ناشايست ايشان و عقوبت و مجازاتى براى آنان است


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:كيفر دهى با گرفتگى سينه , ] [ 17:16 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

عينيت اراده ى خداوند با حكمت و صواب

مراد از اين سخن آن است كه قلب به جهت آن كه داراى ويژگى هايى است ، امرى ممكن و نيازمند به سبب است . پس بايد سبب خاصى داشته باشد كه به وسيله ى آن قلب گشايش يابد و از خيرات فيض برد. زيرا بدون آن سبب گشوده نمى شود و از فيوضات محروم مى گردد و اين ، همان سببى است كه كليد قلب و كليد اوصاف كمالى است و به دست خداوند سبحان است بنابراين ، اگر خداوند اراده كند كه قلب را بگشايد، آن را باز مى كند و علم و ايمان و امثال آن را در آن مى افكند، وگرنه بر آن مهر مى زند و آن را قفل مى كند و از معرفت و شناخت آيات و امثال آن باز مى دارد. همه ى اين امور به مشيت اوست كه عين حكمت و صواب است و هرگز در آن ظلم و گزافه اى وجود ندارد.


ادامه مطلب
[ شنبه 19 اسفند 1391برچسب:, ] [ 16:52 ] [ اکبر احمدی ] [ ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 169 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ یک وبلاگ قرآنی ، مذهبی ، اعتفادی ، تربیتی می باشد که جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ایجاد گردیده است
موضوعات وب
امکانات وب